لینک دانلود بنا به درخواست کارگروه تعیین محتوای مجرمانه حذف گردید

نیلوفر هراسان و گریان می دوید. اشک چشمانش صافی گونه های رنگ باخته ی او را پیموده و پایین لاله ی گوش ها می رسید، در انبوه گیسوان پریشانش گم می شد. هوا گرم بود. آفتاب سوزان، بیابان را چون ساج داغی کرده بود که هر چیزی را از خود پس می راند.